پیدا

دست نوشته هایی از جنس بدیهیات فراموش شده

نیامده ، اساس کشی کردیم

اومدم اینجا اما قالب وبلاگ مطابق میلم نبود و ویرایش هم در WordPress پولی بود!
در نتیجه خودم یک سایت با هاست و کلیه بند و بساطش راه انداختم و خودم نشستم طراحی و برنامه نویسیش کردم و البته از این قالب آماده هم کمی الهام گرفتم تا بلاخره راه افتاد
دوستان گرامی از این پس به این آدرس تشریف بیارید :

HTTP://JJMAJID.TK

با تشکر

سلطه و «تحریف گفتمان»

سلطه، یکی از مفاهیمی است که بشر از آغاز درگیر آن بوده است و با عنوان «عدالت»  همیشه سعی بر آن داشته است که به دنیای بدون سلطه نزدیک شود.

در طول تاریخ سلطه گران با ترفندهای مختلفی بر مردمان روزگار خود سلطه گری کرده اند. در جوامع فئودال، مالکان زمین بر دهقانان؛ در قرون وسطی کلیسا و در قرون اخیر سرمایه داری نمادهای سلطه گری را در طول تاریخ به نام خود زده اند.

اما در دنیای حاضر و عصر آزادی بیان، سلطه گری هنوز با روش های جدید سعی بر بازتعریف خود و تحریف معانی مختلف به نفع خود دارد و یکی از مکاتب معاصری که در مخالفت با این سلطه قد علم می کند، مکتب فرانکفورت است.

هابرماس، یکی از بزرگترین فیلسوفان زنده دنیا و آخرین نسل از اندیشگران مکتب انتقادی فرانکفورت، در بحث کنش ارتباطی خود معتقد است که سلطه از گفتمان آغاز می شود و 4 معیار برای سنجش یک گفتمان عادلانه و به زعم خود آرمانی وجود دارد. اگر این 4 معیار در یک مباحثه رعایت شود آن گفتگو بدون تحریف و حقیقیی، و استدلالات حاصل از آن حقیقت دارند. در واقع در این حالت از گفتمان تنها استدلال برتر پیروز است و نیرو و قدرت، برنده را تعیین نمی کند.

در «موقعیت گفتاری آرمانی» طی مباحثه، 4 نوع معیار برای تعیین اعتبار داعیه ها مطرح شده و از سوی مباحثه کنندگان تشخیص داده می شود.

1- باید تشخیص داده شود که بیانات گوینده قابل درک و فهم اند.

2- قضایایی که گوینده مطرح می کند باید حقیقت داشته باشند، یعنی او باید درباره ی موضوع بحث دانش موثقی را ارئه نماید.

3- گوینده باید در طرح قضایایش صادق (رو راست) باشد، یعنی باید تشخیص داده شود که او قابل اعتماد است.

4- گوینده حق دارد چنین قضایایی را به زبان آورد، حتی اگر در طرح قضایایش صادق نباشد!

نکته قابل توجه در گفتگوی آرمانی هابرماس اینست که تنها استدلالاتی که همه موارد بالا را رعایت کنند، حقیقت دارند و در واقع هابرماس به وجود یک حقیقت توافقی اعتقاد دارد که طرفین گفتگو در آن  به توافق می رسند که هیچ یک از معیارهای بالا در گفتگویشان مخدوش نشده است.

موقعیت گفتاری آرمانی، راه حل پیشنهاد یورگن هابرماس برای رهایی کامل از سلطه است و وی معتقد است که اگر این معیارها رعایت شود، موانع رسیدن به عدالت کنار رفته و به طور خودکار عدالت برقرار می شود و بدیهی می نماید، مسئله امروز ما اینست که نیروهایی در جامعه نوین هستند که این فراگرد را مخدوش می کنند و از پیدایش توافق که منجر به پیدایش حقیقت (از نوع توافقی) می شود جلوگیری می کنند. برای آنکه جامعه ی آرمانی هابرماس پدیدار شود باید این نیروها از میان برداشته شوند.

پیدا

آکسیوم ، اصلی مسلم و بدیهی را گویند و عنوان این وبلاگ بیانگر مفهوم «پیدا» است.

سعی بر آن دارم که مطالب فلسفی-جامعه شناختی، اکثر پست های وبلاگ را تشکیل دهد و گاهی هم به دلمشغولی های زندگی و بودن می پردازم

بدرود